نام دلنوشته: درحوالی دلم
نویسنده: رضوانه فروزان مهر
روی تخت رها میشوم . ساعت ها گذشته است و من هنوز معلق ام بین گذشته ای که پوسیده . و آینده ای که نیست .گویی حال را مدتهاست به دست فراموشی سپرده ام . ای کاش کمی خوب شود حال دلم . حالا حالم را دریاب که در حوالی دلم تنها تورا جستجو میکنم
باتشکر از رضوانه ی عزیز بابت نوشتن این دبنوشته ی زیبا.
باتشکر
تیم مدیریت برترین رمان ها
نام دلنوشته: اینکه مجبورم
نویسنده: صبا م.حسینی
با امروزمیشود۲۰روز
من ۲۰روز کمبودداشتم
کمبودنداشتنت درزندگی ام
من اسمش،رانمی گذارم زندگی،میگذارم زجر همراه بادرد.
حال امروزه هایم راشجریان وصف میکندوقتی باآن سوزصدایش میخواند:
_دستاتوبردار،ازگلوی من.
انگارکسی دستانش را دور گلویم می آویزد،
_دســتاتوبردار،ازگلوی من.
تامرز مردن مرامیکشاندوبه یکباره مرارهامیکند.
میدانم که قصدآزارم رادارد.
اینکه مجبورم یک روزدیگرهم بی تو زنده بمانم.
با تشکر از صبا م.حسینی بابت نوشتن این دلنوشته ی زیبا.
کپی بد
درباره این سایت