نام دلنوشته: اینکه مجبورم

نویسنده: صبا م.حسینی

 

 

با امروزمیشود۲۰روز

من ۲۰روز کمبودداشتم

کمبودنداشتنت درزندگی ام

من اسمش،رانمی گذارم زندگی،میگذارم زجر همراه بادرد.

حال امروزه هایم راشجریان وصف میکندوقتی باآن سوزصدایش میخواند:

_دستاتوبردار،ازگلوی من.

انگارکسی دستانش را دور گلویم می آویزد،

_دســتاتوبردار،ازگلوی من.

تامرز مردن مرامیکشاندوبه یکباره مرارهامیکند.

میدانم که قصدآزارم رادارد.

اینکه مجبورم یک روزدیگرهم بی تو زنده بمانم.

 

 

 

با تشکر از صبا م.حسینی بابت نوشتن این دلنوشته ی زیبا.smiley

کپی بد

دلنوشته درحوالی دلم

دلنوشته اینکه مجبورم

  ,مجبورم ,دلنوشته ,حسینی ,م ,صبا ,    ,م حسینی ,اینکه مجبورم ,صبا م ,  با

مشخصات

تبلیغات

آخرین ارسال ها

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها

خلاصه راهنمای بکارگیری استاندارد حسابداری شماره ۱۷ مقدمات حقوق (^_^) * همه چی* (^_^) مرکز گرافیک آستان هنر حقایق کتمان شده concealed facts نمونه سوالات آرایشگر ناخن فنی و حرفه ای کارگاه و وبلاگ آموزشی کیا سئو باز / سئو را زود فرا گیرید ! کار و فناوری آسانسور و بالابر- تاسیسات مکانیکی m2abs